علی جون سوسولوی مامانیعلی جون سوسولوی مامانی، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 30 روز سن داره

مامان رویا و فرشته درونش

پس لرزه های شدید!!!

سلام بر پسر گلم حالت چطوره؟ چه خبرا؟ اینقدر توی دل مامانی وول وول می خوری ، بد نگذره!!!!!!  شبا اصلا نمیزاری بخوابم  پسرکم مامانی سرکار میره ها ! باید زود از خواب بیدار بشه ها. اگه شما بزاری زودتر بخوابم ، صبح ها هم به سختی بیدار نمیشم.  امروز که سر کلاس تند تند میزدی به شکمم گفتم الانه که بیای بیرون!!   عسلم دل همه برات تنگ شده. دوست داریم هر چه زودتر این چند ماه هم بگذره و ببینیمت ...
24 فروردين 1392

سالگرد

کاکل زری میدونی امروز چه روزیه؟؟؟    روز سالگرد ازدواج منو بابایی هستش  مباااااااااااااااارکه! این روز رو به تو و بابایی تبریک میگم!  تازه امروز تولد عمو محمد هم هستش. مدرسه هم که شروع شدو استراحت تموم شد.  بازم با هم میریم سرکلاس و تو هم که سر و صدای بچه هارو میشنوی توی شکمم وول وول میخوری!! بابایی همش به من میگه پس کی پسرم و بهم میدییییییییییییییییی!!!!!!     ...
18 فروردين 1392

سونوگرافی

علی گلم امروز رفته بودم سونوگرافی. شما الان حدود 25-26 هفتتون هستش.ماشاالله بزرگ شدیا! یعنی من 6 ماهم تموم شده میرم توی ماه هفتم! چقدر زود گذشت مامانی! باورم نمیشه انگار همین دیروز بود که فهمیده بودم باردارم و خوشحال و خندان این خبرو به بابا شهرام گفتم! البته شنیدم که ماههای آخر دیرتر میگذره.   خاله آرزو خیلی تبریک گفته ونوشته که داستان شلوارهارو بنویسم ولی من اصلا" خبر ندارم چی هست!!  حالا باید ازش بپرسم و داستان رو بنویسم. تازشم ماشاالله توی شکم مامانی به قول خاله روزا فوتبالی واسه خودت بازی میکنیا!! به امید دیدنت لحظه شماری میکنیم ...
17 فروردين 1392

لگد زدن های علی

سلام پسرم بابا شهرام میگه چقدر تکون می خوری؟ میگه مثل خودشی یه جا بند نمیشی. دستشو میزاره روی دل مامانی تا تکونهای جوجشو حس بکنه. تو هم وقتی ما منتظره تکونات هستیم جوم نمی خوری!!!!   پسر گلم رفتیم برات فرش خریدیم . تقریبا" به سلیقه ی من بود. ایشالا که خوشت بیاد. تعطیلات مامانی هم تقریبا" داره تموم میشه  بازم باید با من بیای بریم سر کلاس ! ببینم کلاس چهارم رو می تونی جهشی بخونی یا نه!!!!!!!!!!! قربونت برم همه در انتظار قدوم مبارکت هستند.بوسه ...
11 فروردين 1392

عیدت مبارک

پسر گلم سال نو مبارک ایشالا که سال خوبی داشته باشی! امسال بخاطر وجود گل پسرم مسافرت هم نمیریم! ایشالا سال دیگه با هم سه تایی میریم   تازشم خاله روزا برات یه بلوز خریده که روش نوشته :  قهرمان من ، پدرم هست!  راست میگه مامانی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟  مامانی هم یه عالمه لباس برات خریده.   همه منتظرت هستند که زودتر بیای. قربون صدقه ی لباسات میرن ! ...
3 فروردين 1392
1